دلنوشته

بسم رب الشهدا و صديقين

انقدر بغض دارم كه پاي لنگ و دل دنيا الودم هم ديگر طاقت نياورده
هر بار كه امدم بگويم:
در باغ شهادت را نبنديد

صدايي از درونم
از سوي شما
از سوي شهيدان

رسيد و گفت:
اگر آه تو از جنس نياز است
در باغ شهادت باز باز است

شهيدان
مگر چه بايد بكنيم؟
يادمان دهيد

به ما بيچارگان زان سو نخنديد
و دست بگيريد كه از اين دنياي الوده چيزي نديدم
هرچه هست در شهادت است
و جز شهادت
راه رسيدني به خدا نمي‌بينم


آه

اي شقايق‌هاي آتش گرفته
دل خونين ما شقايقي است كه داغ شما را بر سينه دارد
آيا رسد روزي كه بلبلي ديگر در وصف ما سرود شهادت بسرايد؟

آه
سيدمرتضي!
خودت به‌تر از همه مي‌داني و مي‌شناسي



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




ارسال توسط خوشخو

آرشیو مطالب
همسنگران
امکانات جانبی